خاطرات پسر عزیزم

بدون عنوان

1392/1/14 8:03
186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه های گلم من مامان مهدی هستم پسر نازی که خیلی مهربون و دوست داشتنیه

اون تمام زندگی من و باباشه اینقدر با محبت و مهربونه که نمیدونم چی بگم

من چند روزه اونو مهد نمیبرم و اون توی خونه مثل یه مرد داره منتظر میمونه تا از سرکار برگردم خونه پسرم امروز که ازش اجازه خواستم برم سرکار اشک توی چشماش حلقه زد و گفت مامانی میشه فردا بری. لعنت به کار لعنت به مشکلات که باعث شد اشک پسر گلمو ببینم بچه شماها دنیای پدرو مادراتون هستید ما مامانا واقعا شمارو میپرستیم مهدی گلم پسر نازنینم خیلی دوست دارم و از ته دل میپرستمت خدایا مواظب همه بچه ها باش مواظب گل پسر قدرتمند منم باش.

راستی پسرم عاشق بت من و پاندای کونفوکار(همون پو) و استاد شیفو وخیلی قشنگ حرکات پو رو انجام میده و از اول تا اخر شعر بت من رو میخونه.همیشه از روی مبل این ور و اون ور میپره و حرکات بت من رو انجام میده من اصلن چیزی بهش نمیگم چون دوست دارم تا زمانی که دوست داره خونه بهم بریزه بعد خودم نوکرش هستم و تمیز میکنم پسر مامان خیلی دوست دارم و میبوسمت تا زنده ام سلطان قلب منی پسرمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)